ادبيات کودکان و ساختارهاي اجتماعي
علي اشرف درويشيان
سلام و هزاران بار سلام به همهي دوستان عزيز و هموطنان گرامي، فارسيزبانان و همه رفقايي که به هرشکلي آوراهي گرد جهان شدند. سلام دارم خدمت همه و تشکر ميکنم که از راه دور و اين مسافت به اين جلسه تشريف آوردهايد. در اين سرما که مثل تيغ ميبرد. خيلي متشکرم. از کساني که اين سمينارها را برگزار ميکنند خيلي متشکرم. اقلا هر چند سال يک بار روي ماهتان را ميبينيم و مدتها در تنهايي با اين ديدارها خوشحالم. از دوستان سوئدي هم که در جلسه شرکت کردهاند بسيار سپاسگزارم. گرچه با زبان الکن من آشنا نيستد. اما همين که من دهنم تکان ميخورد، فکر ميکنند من دارم حرف ميزنم.
بايد خدمتتان عرض کنم اين که ما در ايران از شش سالهگي کودکان را در مدرسه نام نويسي ميکنيم، از ابتکارات ژان پياژه است. چرا که ثابت ميکند که قبل از شش سالهگي کودک بسياري از مسائل را درک نميکند. در شش سالهگي است که رشد مغزي کودک براي فراگيري بعضي چيزها آماده است، از جمله اين که فرق عدد و معدود را بفهمد. کودک قبل از شش سالهگي عدد، پنج و شش و چهار و ساير اعداد را نميتواند درک کند که چه معنايي دارند. يعني بدون معدود نميتواند درک کند بايستي به او بگويي شش سيب، چهارهواپيما، پنج اتوموبيل، بايد معدود همراهش باشد. بنابراين قبل ازاين که اين ها را درک کند، نميتواند آموزش رياضيات به او داد. اينها همه ازابتکارات و کشفهاي ژان پياژه است.
متني دارم که براي شما مي خوانم.
وقتي از کودکان حرف ميزنيم نبايد از ياد ببريم که آنها نوع خاصي از انسان هستند و نه مينياتوري از آدمهاي بزرگسال. اين رمز ورود به ادبيات کودکان است.
ادبيات کودک بيان هنري دنياي کودکان است. بيان هنري آنچه که در آن و با آن زيست ميکنند و آنچه که بايد در آن بزياند. براي رسيدن به اين منظور لازم است شرايط زيست کودکان را بشناسيم. براي نويسندهي کودک شناخت ويژگيهاي رشدي کودکان و همچنين شرايط محيطي که در آن زندگي ميکند از ضروريات است. بدون دريافت موقعيت کودک در جهان کنوني و بدون درک دورهي سني آنها نميتوان ادبياتي در خور براي اين گروه از انسانها فراهم آورد. روانشناسي رشد کودک نيازها و امکانات حسي، عقلاني و عاطفي کودک، در دورههاي سني متفاوتي که تا بزرگسالي طي ميکند، را تبيين کرده است. اين خود ابزار مهمي براي بهتر نوشتن از کودکان و براي کودکان است. به اين معنا کودک از تولد تا هجده سالگي که دوره کودکي نام گرفته مراحل گوناگوني از رشد را پشت سر ميگذارد که هر مرحله ويژگيها و نيازهاي جسمي و معنوي خاص خود را دارد. لازمهي پاسخگويي به اين نيازها از طرف ادبيات کودک و تا آنجا که به ادبيات مربوط ميشود، شناخت عميق و درست مراحل گوناگون رشد است. ادبيات کودکان شش ساله با ادبيات براي کودکان دوازده ساله متفاوت است. همينطور ادبيات اين يکي ها با کودکان شانزده ساله. دورهي هجده سالهي کودکي دوراني مشحون از تغييرات جسمي و رواني است که گاه تفاوتهاي اساسي بين مراحل آن وجود دارد. نويسندهي کودک اين ويژگيها را بايد بشناسد. سهلگيري امر کودکان به صرف کودک بودنشان، سهلانگاري وحشتناکي است که متاسفانه در ايران به وفور به چشم ميخورد. سهل انگاري البته واژهاي خوشبينانه است. زيرا در اکثر موارد ادبيات توليد شده براي کودکان آگاهانه و به منظور تبليغ ايدئولوژي حکومتي صورت ميگيرد.
گذشته از شناخت خصوصيات دورهي سني و مراحل رشد کودک، آگاهي از موقعيت اجتماعي کودک نيز نويسنده را به سوي خلق آثار مناسب ياري ميدهد.
کودک و خانواده: از منظر جامعه شناسي رايج، خانواده يکي از نهادهاي ضروري و مهم اجتماع است. از جانب دولتها و موسسات وابسته به آن براي حفظ و تداوم اين نهاد تبليغات و تلاش هاي فراواني ميشود. اين کوششها به چند دليل انجام ميگيرد: وجود اين نهاد سيطرهي حکومتها را بر جامعه امکانپذيرتر، کنترل جامعه را سهلتر و بازتوليد نيروي کار را ارزانتر ميکند و همچنين کانالي است براي تحکيم هژموني فرهنگي طبقهي حاکم. هر چه اين پديده "خصوصي"تر باشد، مسئوليت و هزينهي دولتها در قبال مسايل آن کمتر و هر چه اجتماعيتر و عموميتر شود، مسئوليت جامعه و دولت در برابر آن بيشتر ميشود. به همين دليل است که دولتها ميکوشند خانواده را امر خصوصي افراد بنمايانند. در اين رويکرد کودکان از نظارت جامعه و دولت دور داشته ميشوند و سرنوشتشان به وضعيت والدين و به ويژه به وضع رواني، عاطفي و مالي پدر گره ميخورد. القاي "مالکيت بر فرزند"، تبليغ "اختيار کودک با اوليا است" کوفتن بر طبل "چارديواري اختياري"، و... گوشههايي از فرهنگي است که ميخواهد کودک و خانواده را از ديد جامعه و از مسئوليت دولت حذف کند. از سوي ديگر بار آوردن کودکاني مطيع که امر اوليا به ويژه امر و خواست پدر برايشان وحي منزل و خدايي داشته باشد، به حفظ نهاد خانواده در شکل کنوني کمک ميکند. وهمچنين کودک را آماده ميسازد تا در بزرگسالي نيز خواست و امر متوليان جامعه و حکومتگران را همچون امر پدر گردن بگذارد و اطاعت کردن را بديهي بداند. مطيع بار آوردن کودک، نگاه غير انتقادي، چون و چرا نکردن از ثمرات چنين رويکردي است.
و چنين است که مشاهده ميکنيم در ايران، هشتاد درصد کودک آزاريها، که در مواردي به مرگ کودک منجر ميشود، در خانه ها و توسط پدر و مادرها انجام ميگيرد. يا به کار گماردن کودکان و استثمار آنها بيشتر از طريق افراد بزرگتر خانواده انجام ميگيرد. اين آماري است که فرهنگ "خصوصي بودن" خانواده را بيآبرو و کارکرد بيرحمانهي آن را برملا ميکند. ادبيات پيشرو و خلاق کودک بسته به دورهي سني و مرحلهي رشد کودک لازم است "چون و چرا" کردن را به کودک بياموزد. يا آن را، بر خلاف فرهنگ سنتي و واپسگرا، ارزش بداند. همچنين نقش اجتماع را در ذهن کودک پر رنگتر کند و آن را خانوادهاي بزرگتر و قابل اعتمادتر نشان دهد.
کودک و مدرسه: پس از خانواده کودک با مدرسه سروکار پيدا ميکند. نقش آموزش و پرورش نيز در تکميل نقش خانواده پرورش انسانهايي است که نقش تعيين شده را ايفا کنند. برجسته کردن فرد و منافع فردي ، ايجاد رقابت براي رسيدن به افقي که جز منفعت فرد نيست و... و روي ديگر سکه تعلق بخشيدنهاي کاذب فرد به فرقهها و گروههاي مذهبي، ناسيوناليستي و قومي اينها مباني ارزشي آموزش و پرورش کنوني هستند. مدارس محلي براي پرورش نيروي کار و سربازگيري سياسي به منظور گردش کار نظام سرمايه است. مدارس عموما بازتاب سلسله مراتب اجتماعي و سياسي درون جامعه هستند. در جوامع ديکتاتوري مدارس نيز به شيوهاي ديکتاتورمابانه اداره ميشوند. به اطاعت واداشتن دانشآموزان از طريق اعمال زور يا تبليغ فرهنگ سلطهپذيري و ارزش قلمداد کردن سربه زيري و تحمل از جمله راههاي آمادهسازي رواني و عاطفي کودک در بزرگسالي است. در ايران بيشتر کتابهاي درسي مذهبي هستند که بازتابي است از ايدئولوژي حکومت و راهي براي به اطاعت کشاندن.
ادبيات کودک در مقابل اين هجوم ايدئولوژک به کودکان و در مقابل اين تلاش براي به انقياد درآوردن ذهن و زبان کودک بايد بر علم و نه ايدئولوژي تاکيد کند. بر اهميت منافع اجتماع، بر متضاد نبودن فرد و اجتماع تاکيد بگذارد. بر دوست داشتن و دوست داشته شدن بر اهميت مهرورزي و تعاون و همکاري و عدم سکوت در مقابل ناملايمات، بر آزادي بيان و کوشش براي ساختن محيط و دنيايي بهتر دست بگذارد. و باز تاکيد ميکنم که خلق اثر ادبي براي کودکان بايد با توجه به سطح رشد آنها باشد. اما رويکرد در همهي مراحل کودکي يکي است: انسان و انسانيت!
کودک و اجتماع: کودکان در اوضاع کنوني جهان موقعيتهاي متفاوتي دارند. هر جا که مبارزهي جنبشهاي اجتماعي در زمينهي حقوق کودک به بار نشسته است، کودکان در موقعيت بهتري به سر ميبرند و در اجتماع از شان و شخصيت والاتري برخوردارند. اما در کشورهاي موسوم به جهان سوم، پنهانترين و ناديدهترين بخش انساني جامعه کودکان هستند. آنها در "چارديواري خانه"، در مدارس، در کوچه و خيابان، در مناسباتي که پيشتر از آن نوشتم، رها هستند. و جز در تبليغات دورهاي دولتها جايي به حساب نميآيند. کودک در فرهنگ رايج فاقد شخصيت مستقل به حساب ميآيد. او همه جا تابعي از بزرگسالان خويش است. در اين فرهنگ، "بچهي خوب" کودکي است حرف شنو، مطيع، سربه زير، آرام و... کودکان به انواع روشها سرکوب ميشوند و خلاقيتهايشان پا مال وضع اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي ميشود. وجود چند ميليون کودک کار و هزاران دخترک تنفروش و کودکان فراوان محروم از تحصيل و پديدهي گستردهي کودک آزاري و... تصويري از شان و شخصيت کودک در ايران را به نمايش ميگذارد. اين تصوير بسيار تحقيرآميز است.
ادبيات کودک ايران بايد شان راستين و حقيقي کودک را به او بازگرداند. در شعرها و داستانها و ديگر متونش بايد به جنگ فرهنگ تحقيرکنندهي کودک برود و نشان دهد که کودک شهروندي ويژه است و بايد همه جا او را در صدر برنامهها قرار داد و منافعش را اولويت بخشيد. اين براي نويسنده و شاعر کودک ميسر نميشود، مگر آن که حقوق کودک را بشناسد و آن را جهانشمول بداند.
من به سهم خود از ستمي که بر کودکان ميرود، از تصوير حقارت باري که بعضا ادبيات رسمي کودک به ترسيمش کمک ميکند، شرمندهام و به آن جهاني ميانديشم که منافع مادي و معنوي کودک در آن، منافع کل جامعه شده باشد. ميدانم که اين، در جهان سلطهي سرمايه به دست نميآيد، اما براي به دست آوردن هر ذرهاش بايد تلاش کرد.
در پايان به آغاز سخن باز ميگردم: کودک مينياتور آدم بزرگسال نيست، او انساني ويژه است. به اين معنا ادبيات کودک نيز ادبياتي ويژه است.
برگرفته از: «داروگ» شمارهي بيست و هفتم، اوت 2013، ويژهي سمينار ادبيات کودک، "فرهنگ کارگران کوچک"
نظرات شما عزیزان: